۱- این پارچهای که روی سر چهل میلیون زن ایرانی هست، dress code ایران نیست، قانون مصوب یک مجلس عرفی نیست، تفاوت فرهنگی نیست، با کاشیهای خوشرنگ مسجد شیخلطفالله فرق دارد که چون در پاریس و لندن و نیویورک پیدا نمیشود میتواند به عنوان جاذبه توریستی مورد استفاده قرار گیرد.
۲- پشت این پارچه ساده نه فقط یک تاریخ مردسالار، که چهل سال اجبار جمهوریاسلامی قرار دارد. این مُهر مردسالاری است، این واضحترین نشانه حاکم بودن جمهوریاسلامیست، که هر زن ایرانی از روزی که به نه سالگی میرسد هر روز برتن میکند و با آن به خیابان میآید، اینها “هر دلیلی” نیستند.
۳- میلیونها زن ایرانی در هوای گرم تابستان مجبورند این اجبار را به تن کنند، میلیونها زن ایرانی مهاجرت کردهاند تا از این اجبار را فرار کنند. هزاران زن ایرانی بخاطر تخطی از این اجبار دستگیر شدند. حجاب را مخالفان حکومت سیاسی نکردهاند، حجاب سیاسیترین مساله در جمهوریاسلامی است.
۴- مقابله با این اجبار تنها وظیفه فعالان حقوق زنان نیست، مسئولیت اخلاقی تکتک شهروندان است. اینکه رستوران شما بخاطر بدحجابی بسته شده مقصرش جمهوریاسلامیست، نه آن زنی که روسریش را برداشته. شما هزینه آزادی آن زن را نمیدهید، هزینه در قدرت بودن جمهوریاسلامی را پرداخت میکنید.
۵- نمیشود در پی زیبا جلوه دادن این اجبار بود و انتظار داشت، کسی اعتراض نکند. نمیشود پشت رونق بخشیدن به صنعت توریسمی که حکومت با گروگانگیری، با حجاب اجباری نابودش کرده است ایستاد و گفت من با دلایل حجاب کاری ندارم، میخواهم بااستفاده از آن بعنوان یک تفاوت فرهنگی توریست جذب کنم.
۶- این حجابی که میلیونها زن ایرانی و هر زنی که پا بر این خاک میگذارد بسر میکند یک مساله عادی نیست. اتفاقا آنها که این نکته را از یاد نمیبرند، دوستداران ایراناند. آنها ایرانی برابرتر را تخیل میکنند، آنها به دنبال ایرانی هستند که با زیباییهایش توریست جذب میکند نه بدبختیهایش.
۷- اینها میدانند پشت این عکسهای “خوشرنگ” هدی رستمی، چه ظلمی مخفی شده است که تا آن ظلم نرود، هیچ وضعیت عادی بوجود نخواهد آمد، هیچ توریستی با امنیت سفر نخواهد کرد، هیچ صنعت توریسمی شکل نخواهد گرفت، هیچ اقتصاد شکوفایی بوجود نخواهد آمد، هیچ زن ایرانی رنگ برابری را نخواهد دید.
Bamdad
@Magzhaneh