#هموطن_برخیز غصه دارم غصه از این روزگار
غصه های فوج فوج و بیشمار
غم گرفته قلبم و سوزان دل است
آسمان غمبار و دریاها گل است
آسمان کشورم پر رعد و برق
خاک خونین همچو سرخی در شفق
مردمان کشورم در درد و رنج
درد می گوید سخن با آه سرد
گرد غم پاشیده بر این اب و خاک
ناله ها آهی است آهی سوزناک
شادی از ایران ما بربسته رخت
لشکر غم فتح کرده جان سخت
دیگر از ایران به جز یک نام نیست
ملک ایران را ببین بر کام کیست
قومی از عصر حجر عهد عتیق
خنجری در دست با کینی عمیق
بر بلنداشان عبایی ژند ژند
بسته دستاری به سر با نیشخند
سینه هاشان مملو از نفرت به خلق
عربده آواز می دارند به حلق
خویش پندارند حق و راستی
جمله عالم پر زنقص و کاستی
حمله آوردند بر ایران ما
برفنا شد هستی و ایمان ما
کرده اند تاراج ملک و مالمان
گشته است ویرانه اب و خاکمان
چون ضحاک از خون فرزندانمان
سرخ رو گشتند این نامردمان
بر جوانان بسته اند زنجیر کین
مدعیان نفاق آلود دین
در درون کیسه کردند دختران
کیسه ای تاریک همچون قلبشان
فقر و فحشا و فساد و اختناق
بوده دست آورد این قوم نفاق
هموطن برخیز گاه رفتن است
گاه دل کندن از این جان و تن است
مام میهن گشته اشغال و اسیر
زخم دارد پیکرش زخمی کبیر
ناله دارد میهن از این زخمها
بانک یاری خواه او گشته به پا
دشمن اندر خانه گاه خواب نیست
گاه اندیشه به قوت و آب نیست
نیست دیگر جای یک انی درنگ
مرگ بر این زندگی پر زننگ
https://t.me/lran_Aryayee