یه وقتایی به این فکر میکنم که یه دختر همسن و سال خودم که یه جایی مثل ایتالیا ،هلند،..چمیدونم اروپا کلا ، به دنیا اومده و زندگی میکنه مثلا از صبح تا شب چیکار میکنه کجا میره رفیقاش چه جورین ظهر به جای اینکه از گرمای سگ پزون اهواز توو خونه پناه بگیره شاید دوچرخه اش رو ورمیداره میره کنار ساحل یه جایی موهاشم باز میزاره و شلوارک جین و تاپ سفیدش رو میپوشه و واسه خودش میگرده شاید یه بستنی هم واسه خودش بخره بدونه اینکه بخواد نگران نگاه مردم و پلیس باشه بدون هیچ ترسی به آسمون نگاه کنه ، صاف و تمیز...حالشو ببره!
دانشگاه میره ، سر کار میره ولی نگران آینده نیست مثل من نیست که توو هر مرحله نگران مرحله بعد باشم مثل من نیست که درس بخونه کار کنه آخرشم هیچی ، هیچه هیچ !
حتما یه کسی هم هست که دوسش داشته باشه خوده واقعیش رو اخلاقشو نگاهشو حرف زدنشو بدون حساب کتاب و دو دو تا چهار تا کاری به این نداشته باشه باباش چیکاره است خونه اش کجاست ماشینش چیه فقط علاقه باشه بینشون !
چقدر خوشحال میتونه باشم آدم اگه ندونه ایران کجاست اگه با این فرهنگ مریض آشنا نباشه
وقتی به این چیزا فکر میکنم عمیقا ناراحت میشم قلبم فشرده میشه ! ای کاش منم یه جای دیگه دنیا به دنیا میومدم که روحمم از ایران خبر نداشته باشه جایی که به حیوون زبون بسته هم رحم نمیکنن!
من هیچوقت افتخار نکردم به ایرانی بودم اگر میتونستم انتخاب کنم هیچوقت اینجا رو انتخاب نمیکردم ،هیچوقت!
نامزدِ سابقِ ناصر خاکزاد
@Magzhaneh