#داستان_شبروزی سوار تاکسی بودم، راننده تاکسی که جوان 25_24 سالهای بود، نوارِ چند تا از اجراهای مرا گذاشته بود! خون توی سرم جمع شده و میخواستم بزنم زیر گریه! راننده تاکسی فکر کرده بود تحت تاثیر قرار گرفتهام. گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر، هرجا هست خدا عمر و عزتش بده، ما که با صداش حال میکنیم، تاش پیدا نشده!
نتوانستم زبانم را نگه دارم، گفتم این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس رو سوار نکرد، هر 10 متر به 10 متر برمیگشت و به من خیره میشد.
بالاخره تاب نیاورد و ضبط صوت ماشین رو بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانهای را که نیمهکاره قطع کرده بود، آرام آرام خواندم.
وقتی به مقصد رسیدیم، هرچه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدانید در این روز و روزگاری که ما در ایران داریم این نوع گذشت یعنی چه!
آنچه خواندید بخشی از مصاحبه بانو دلکش قبل از درگذشتش با یکی از کانالهای خارجنشین بود.
عصمت باقرپور پنبهفروش ملقب به دلکش چند سالی دیر به مدرسه میرود! در 1320 خ و در سن 17 سالگی وی کلاس پنجم دبستان بود. در آن دوران دانشآموزان در مدرسه هفتهای یک ساعت کلاس آموزش موسیقی داشتند.
روزی درکلاس موسیقی عصمت درحال خواندن بخش کوتاهی از یک ترانه بود. آموزگار کلاس که آقای ظهیرالدینی بود از قشنگی و رسایی صدای عصمت به وجد آمده و میگوید که صدای این دختر بینظیر است.
دلکش درمصاحبه با شاهرخ گلستان میگوید: پس از کلاس آقای ظهیرالدینی مرا به اداره موسیقی برد. جای وسیعی بود. یکجا ویلون میزدند یکجا پیانو و... نمیدانستم اینجا کجاست و جریان چیست. گیج شده بودم. آقای ظهیرالدینی مرا به روحاله خالقی معرفی کرد و گفت این دختر صدایش خوب است.
خالقی به من گفت بخوان! گفتم چه بخوانم!؟ ظهیرالدینی گفت یکی از سرودهای کلاس را بخوان. شروع کردم به خواندن. هنوز لحظهای از خواندنم نگذشته بود که خالقی اسمم را نوشت.
و این آغاز خوانندگی بانو دلکش بصورت حرفهای بود. خیلی زود دلکش به جایی رسید که محمود خوانساری در مورد او گفت: بسیاری از خوانندگان باید بنشینند و با گوش سپردن به آواز دلکش راه و رسم صحیح خواندن را بیاموزند!
پس از انقلاب و با ممنوع شدن خوانندگی زنان، دلکش ایران را ترک نکرد اما خوانندگی را بطور کامل ترک نمود و با تنها فرزندش سهیل فزونمایه در تهران زندگی میکرد.
سرانجام وی در 11شهریور 1383 با اندوه بسیار از حبس صدایش درگذشت و در سکوت کامل خبری در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی.
نگارش و گردآوری: تاریخ و داستان
@Magzhaneh