برگرفته از اینستاگرام اشکان داداش مهسا
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی،دلی را آلوده
تنها به شمعی قانع اند و اندکی سکوت
حسرت میخورم،برای تمام روزهایی که بودی و در آغوش نگرفتمت
حالا من مانده ام و قاب عکسهایی که رفیق روز و شبم شده اند
گاهی اوقات چه زود دیر میشه،قبول داری؟
حتی به خواب هم نمیدیدیم روزی برسه که مادرم از زور گریه روی رخت خوابت خوابش ببره،پدرم گوشه اتاق بشینه و اشکهاشو از ما پنهون کنه،منم یه ماه نتونم داشبرد ماشینمو باز کنم که چشمم به روسریت نیفته و ارزو به دلم بمونه یه بار دیگه بتونم بغلت کنم
ولی حالم خوبه،میدونم الان جات خوبه،اون بالا نشستی و داری قاب عکس خاطرات بچگیمونو میبینی و لبخند میزنی
ببین،هر موقع دلت گرفت،حوصله ت سر رفت،یا هر چیز دیگه،تعارف نکنی هاا؟
مث قبلنا،بهم زنگ بزن،بگو داداش دلم گرفته
من همینجا نشستم،منتظرم بهم زنگ بزنی:)
همیشه این قلب پیشت گیر میمونه❤️
لینک عضویت 👈
🆔
@Ghahrman_Ir