⭕️ارسالی از یک دختر مبارز اراکی
👤سلام هیوا… اگه میشه اینو حتما بزار❤️
من یه دخترم که دارم توی اراک زندگی میکنم منو توی خرم گرفتن جلوی ۲۰۰ نفر آدم و اون ادما هیچ کاری نکردن در صورتی که اگه میومدن جلو میتونستن منو نجات بدن چون تعداد مامورا کمتر از مردم بود…
الان که دارم اینو مینویسم با اشک دارم تایپ میکنم…
شب بازداشتم به محض رسیدن تو جایی که بردنم فقط کتک خوردم همین فردا اومدن منو بردن توی یه اتاق قبلا رفته بودم امنیت ملی میدونستم داخلش چجوریه اما اینجا شبیه اونجا نبود
حدث زدم یا اطلاعات دولت یا اطلاعات سپاه دعا میکردم اطلاعات کثیف سپاه نباشه…
یه اقای خیلی قد بلند اومد داخل با ماسک نشست روبه روی من و برگه گذاشت جلوم
گفت میکم بنویس
خودکار برداشتم کفت بنویس به نام رهبر معظم کشور من فلانیم
من در اغتشاشات حضور داشتم و زیر گروه فلانی بودم… به این دوتیکه که رسیدم یهو نگاش کردم عوضیا معلوم نبود پسر مردم گرفته بودن داشتن براش پرونده لیدر بودن میساختن.
بجای این نوشتم
من در اعتراضات شرکت داشتم برای زدن حرفم و خیلی خودجوش بیرون بودم.
بعد این حرومزاده نمیدونست چی نوشتم داشت ادامش میگفت
گفت
در اغتشاشات(اسم چندین نفر دیگرو گفت)و گفت بنویس همراهشون بودم.
من دیکه ننوشتم گفت بنویس گفتم من اعترافم نوشتم
گفت من که تموم نکردم
گفتم مگه شما قراره اعتراف کنی
پاشد اومد بالا سرم موهامو گرفت گفت هرزه بنویس
هرچی گفت ننوشتم و اونشب بازم مث سگ کتک خوردم.
من از ۲۰ آذر زندانی بودم ۱۷ دی دادگاهم بود وکیل انتخابی نمیزاشتن داشته باشیم
تو دادگاه مدام حرف خودشون میزدن اصن نمیزاشتن من حرف بزنم فقط جاهایی که میخواستن فیلم بگیرن من حرف میزدم
خانوادم تو دادگاه نبودن اجازه ندادن بیان
وکیل خودشون بود من و فکر کنم ۶ تا بسیجی که اومده بودن مثلا شاهد باشن
قاضی مدام حرف خودش میزد
وکیل خودشون اصن حرف نمیزد
منه ۱۸ ساله بودم با یه مشت آدم زبون نفهم
اما من دختر ایرانم نمیزارم حقم بخورن
توی تایمی که اجازه دادن حرفم بزنم
جوری حرف زدم که دهن قاضیه بسته بود
آستینم دادم بالا گفتم حاج اقا این فقط یه تیکه از بدنمه که اینجوری کبوده به چه جرمی من با این جسم باید اینهمه کتک بخورم.
نمیدونم خدا کمک کرد واقعا معجزه شد(: قاضی حکم به من که نگفت وقتی منو برگردوندن زندان فرداش مامانم اینا اومدن ملاقات مامانم گفت گفتن بعد از اینکه بدنش خوب شد آزاد میشه با قرار ۷۰۰ میلیون وثیقه و کلی تعهد از مامانم اینا گرفته بودن من
دیروز آزاد شدم هنوز یه سری کبودیا مونده رو بدنم کاش یکم به غیرت اراکی ها بر بخوره بلند شین
از چی میترسین؟
یعنی کمتر از اینهمه دختر و پسرین که جونشون تو شهرای دیگه گذاشتن کف دستشون؟ تروخدا بلند شین…
تروخدا پاشین…
نمیدونین اطلاعات سپاه چه آشفته بازاریه
منو لخت میکردن بعد میزدن که بیشتر درد بکشم که چی؟ که لو بدم که بگم فلانی لیدر بوده(:
اراک اگه یکم غیرت داشته باشن پا میشن(:
از زندان اراک که نگم
هزاران نفر آدم یه جا
بند سیاسی نداره اصن
مارو با قاتل و دزد و قاچاقچی یه جا گذاشته بودن…
زندان کثیف یه روز غذا میدادن یه روز نمیدادن.
ما ۶ تا دختر بودیم که سیاسی بودیم توی سلول ما ۷ تا خانوم که مواد فروش بودن بود
تو یه سلول ۳ تخته
من ۱۸
یکی از دخترا ۱۶ سالش بود
یکی دیگه ۲۷
یکی دیگه ۳۲
یکی دیکه ۲۰ بود فکر کنم
و یه ۱۷ ساله ام بود…
خیلی زندان کثافتیه.
ماها قشنگ وسط قاتلا دزدا و…بودیم…
تو اون رندان شاید جای ۴۰۰ یا ۶۰۰ نفر باشه
نه هزاران نفر(:
لینک عضویت 👈
🆔
@Ghahrman_Ir