🔴
تمجید «زن» با چرخش بر پاشنهی رذالت
آیا شناخت ادبیات دیکتاتورها، یک ترم آموزش سیاسی ــ روانشناسی است؟
آیا دیکتاتورها را باید توصیف کرد یا تبیین نمود؟
آیا تبار دیکتاتورها را از خودشان باید شناخت یا از چگونگیِ رابطهی مردم تحت سلطه نسبت به دیکتاتور؟
آیا دیکتاتورها در سخنرانیهایشان دستخوش حماقت میشوند یا رذالتی نهادینهشده را حریصانه تراوش میکنند؟
پاسخ به این پرسشها را چگونه باید دریافت؟
پاسخی که نشانیِ دقیق و سرراست را به مکاشفهگر بدهد، نه در یک تئوریپردازی انتزاعی، بلکه در یک مبارزهی تمامعیار تجربی با دیکتاتور است. چنین مبارزهیی است که دستآوردهای آن تبدیل به اندیشهیی برای شناخت دیکتاتوری و تئورییی برای تبیین آن خواهد شد.
اکنون از پس ۴۴ سال مبارزهی تجربی، خونین، رنجبار، پرهزینه، پایدار، بیشکست و پیشرو، تمامیت ساختار و تار و پود دیکتاتوری ولایت فقیهی و ملازمان و نانخورهایش شناخته شده است. همهجانبگیِ این شناخت، دربرگیرندهی پاسخ به تمام پرسشهای فوق است.
بله، ادبیات دیکتاتور را باید شناخت. بله، دیکتاتورها رذالتی نهادینهشده را در سخنرانیهایشان تراوش میکنند. نگاه کنید به آخرین سخنرانی خامنهای با حضور زنانی دستچین شده از همسران پاسداران و بازجویان و گشتهای اغفال و باقی نانخورهای ج. ا. مستمعینی که تمام تجربههای ایرانی و جهانی اثبات کرده است که اینان بهقول آلبر کامو «خوشبختیِ احمقانه»شان را تکیهگاه دیکتاتور میکنند.
خامنهای در سخنرانی روز چهارشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۱، علاوه بر یک فقره استیصال ۴۴ سالهی هزلآمیز دربارهی یافتن راه حل بهکارگیری استعداد زنان، به دو فقره رذالتپیشگی تأسی جست.
خامنهای از «خدمات جمهوری اسلامی به زنان» گفت. همین یک عبارت، معرف رذالت نهادینهشده در ضمیر و ذهن خامنهای و یک ترم شناخت ادبیات دیکتاتورهاست. اگر سدهای قانونی و حقوقی و فقهی علیه اولیهترین حقوق اجتماعیِ وجود زن در ج. ا را در نظر نگیریم،
اگر گشتهای تحت عنوان ارشاد که بسیاری از دختران و زنان را به خودکشی و افسردگی و انزوا گرفتار و بیآینده کرده، درز بگیریم،
اگر میلیونها بار کتک زدن و شلاق زدن زنان را در خیابانها و ملأ عام نادیده بگیریم،
فقط حجاب اجباری با انواع محرومیتهای شغلی و مسافرتی و آموزشیِ ناشی از رعایت نکردن آن، کافیست تا اثبات کند که خامنهای در بیان «خدمات جمهوری اسلامی به زنان»، چه میزان دنی، رذل، پلشت، دروغگو و دجال است.
خامنهای در همین سخنرانی مدعی شد که «در همین ماجراهای اخیر، عدهیی خواستند بیحجابی را به زنان تحمیل کنند ولی زنان بودند که زدند توی دهانشان»!
کدام ایرانی در روزبهروز قیام جاری، شاهد مدعای خامنهای بوده است؟ آنچه در سراسر ایران و رسانههای جهان انعکاس یافته، این فراخوان مشترک بوده که: «چه باحجاب، چه بیحجاب ــ پیش بهسوی انقلاب».
مردم ایران ۴۴ سال است تجربه دارند که از خمینی تا خامنهای هر بهتان و اتهامی از قبیل حرم مشهد را منفجر کردن، زائران مکه را کشتار کردن، روسری از سر زنان کشیدن، زنان را در منظر مردمان روی زمین کشیدن، خانهها را بر سر مردم خراب کردن و...همه و همه کار اتاق فکر نظام ج. ا با عملههای سربازان گمنام امام زمان بوده است و بس.
بنبست ۴۴ سالهی نظام در مقولهی «زن» و ضربات استراتژیک زنان قیامآفرین بر بنیادهای ساختاری ج. ا و بر مشاعر خامنهای، ولی فقیه را باز هم به اعتراف کشاند که راه برونرفتی جز توسل به شارلانتالیسم و رذالتپیشگی ندارد.
خامنهای میخواهد از آثار استراتژیک به میدان آمدن زن برابریخواه ایرانی و از آثار بازگشتناپذیریِ شرایط برآمده از قیام ۱۴۰۱، بگریزد. خامنهای این گریز را با حداکثر رذالت و شارلانتانیسم و اوباشیگری، توصیف میکند.
✍️ دایره مینا
#قیام_تا_سرنگونی، سقوط رژیم حتمیست، آزادی قطعیست
🆔
@IranAzadie