✅ چرا وسیعترین جریان اعتراضی روی مرگ مظلومانه مهسا امینی شکل گرفته است؟ / آیا اعتراض انتخاباتی که به اعتراضات خیابانی رسید، روزی به اعتصاب همگانی تبدیل خواهد شد؟
🔹گفتگوی رضا علیجانی با رادیو فردا
https://t.me/rezaalijani41 🔺خشم متراکمی زیر پوست جامعه وجود دارد که هر اتفاقی می تواند بر آن نیشتر بزند.
🔺بنا به روانشناسی جمعی ایرانی ها هر «مرگ مظلومانه» به «غم و سوگ» تبدیل می شود و گاه به «خشم و خروش» عمومی.
🔺 از یک زاویه می توان گفت جریان اصلاحات، جنبش سبز، اعتراضات 96 و 98، بدون توجه به مضمون و محتوا و اهمیت شان، موافقان و مخالفانی داشت و به طور دقیق تر، همراهان و ناهمراهانی؛ اما مثلا مرگ (قتل) مظلومانه هاله سحابی، ستار بهشتی و مهسا امینی که آنها را تبدیل به وجدان و نماد جمعی کرد، وسیع ترین طیف اجتماعی و سیاسی را تحت تاثیر قرار داد، از افرادی از درون حکومت و حتی درون جریان ولایی تا مُنتهای نیروهای مخالف. وسعت و در برگیرندگی افراد و طیف های معترض به قتل مهسا امینی واقعا شگفت انگیز است.
🔺 مهسا یک ایرانی است، یک زن و یک کرد. هر سه لایه در برانگیختن طیف وسیع تری از معترضان موثر خواهد بود. استان موطن او امروز معترض تر از همه جای کشور است.
🔺در همه اعتراضات در ایران زمین شاهد یک واقعیت دیگر هم هستیم: همه راه ها به رم ختم می شود؛ شعار مرگ بر دیکتاتور. این شعار تبدیل به یک پرچم ملی شده است.
🔺هم چنین ققنوس جریان اعتراضات دانشجویی دارد دوباره بال و پر می گیرد. اگر دانشگاه (به علت کرونا و تعطیلی دانشگاه ها، پولکی شدن دانشگاه، افزایش سهمیه ای ها، شدت سرکوب و قدرت نمایی نیروهای امنیتی و حراست ها و نیز کنترل بیشتر برخی خانواده ها بر فرزندان شان که آنها را با هزار سختی معیشتی به دانشگاه فرستاده اند)، مدتی دچار افت شده بود؛ سوگ مهسا دوباره دانشگاه های مختلف را برآشفت و براه انداخت. امیدواریم این جنبش پرو بال بگیرد. جنبش دانشگاهی مطالبات آگاه ترین و مترقی ترین اقشار جامعه را منعکس خواهد کرد و پیشگام و پرچمدار شعارهای اعتراضی خواهد شد و برخی شعارهایی پوپولیستی را تحت الشعاع قرار خواهد داد. فعال شدن این جنبش به نفع روند دموکراتیزاسیون ملی در کشور خواهد بود.
🔺این روزها دو نامه و بیانیه بسیار قابل تامل راهبردی است: یکی نامه کارگران هفت تپه که گفته بودند «قتل حکومتی مهسا ما را متحدتر کرده، اعتراضات مان را وسیع تر خواهیم کرد». دیگری نامه یازده نیروی ارزشی عدالت خواه به فرماندار تهران که خواهان تجمع (علیه گشت ارشاد و برخورد امنیتی با مسئله حجاب)، شده بودند. این دو نامه با هم بیانگر یک روند بسیار جدی «ریزش از بالا و فرسایش از پائین» است.
🔺حکومت شکست ایدئولوژیک و اخلاقی خورده (وقتی می بینیم از درون همین نمایندگان مجلس فرمایشی دو صدا یکی در توجیه سرکوب زنان ودیگری اعتراض به مرگ مهسا و گشت ارشاد را می شنویم) و نیروی سرکوب نیز دچار تردید و ریزش شده است.
🔺جامعه ایران بنا به شعر «تو پای بِرَه در نِه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت»، مرتب راه های جدید پیدا می کند. دست هایی که روزی میلیونی رای به صندوق ها می ریخت به تدریج تبدیل به پاهایی شد که به خیابان آمد. استمرار این وجدان و آگاهی جمعی ممکن است به راه جدیدی دست یازد: اعتصاب عمومی.
🔺الان بخش هایی از مردم دارند مرتب خیابان را تمرین می کنند. جنبش سبز ادامه به خیابان آمدن وسیعی بود که مردم در روزهای تبلیغات انتخاباتی قبل از روز رای گیری تمرین کرده بودند.
🔺امیدواریم نقطه چین اعتراضات خیابانی به یک خط ممتد تبدیل شود آنگاه بی تردید به اعتصاب عمومی منجر خواهد شد.
🔺حکومت ها هم نمی توانند یکسره به افکار و خشم و اعتراض عمومی بی اعتناء بمانند یا باید عقب نشینی کنند و تسلیم شوند (تحولخواهی) و یا به نقطه پایان خواهند رسید(انقلاب و سرنگونی).
🔺تجربه تاریخ نشان می دهد بر سرنیزه می توان تکیه کرد اما بر آن نمی توان نشست.
🔺ج.ا با روی کار آوردن ابراهیم رئیسی بزرگترین اشتباه محاسباتی اش را کرده است.
🔺سعید الصحاف آخرین وزیر اطلاع رسانی صدام تا آخرین لحظات سقوط حکومت عراق داشت گنده گویی می کرد. ظاهرا ج.ا هم دارد همین مسیر را می رود. سفر رئیسی به آمریکا نشانی از این نوع رفتار دارد.
🔺رئیسی که خود نماد جنایت ج.ا است بدشانسی آورده که در آستانه سفرش به آمریکا دوباره یک جنایت جدید اتفاق افتاده است.
🔺خون مهسا هنوز تازه و داغ است و گریبان رئیسی را خواهد گرفت. همان گونه که دیگر خون های ریخته شده نیز روزی گریبان نظامی که رئیسی نماد آن است را خواهد گرفت.
https://t.me/rezaalijani41/3230